محل تبلیغات شما
امشب شب ازدواج حضرت علی و فاطمه اس
امروز صبح خانم نوروزی زنگ زد و گفت که پسرش میگه لازمه یه جلسه دیگه ام حرف بزنیم درمورد جزییات
وای انقدر خوشحال شدم وقتی زنگ زدن انگار نه انگار من بودم که تا دیشبش داشتم مبگفتم بچه ننه اس به درد زندگی نمیخوره تا مامانم زنگ زد و گفت که زنگ زدن حالم خوب شد ا این حال دپرسی بیرون اومدم زودی رفتم به فاطی گفتم گفت من مطمئن بودم باز راضی میشی باهاش حرف بزنیخاک تو یرم که انقدر سست عنصرم و ازدواجی 
هیچی دیگه اقا ما در موست خود نمیگنجیدیم تا شب تازه کلی یوال جدید دراوردم از نت خلاصه که حالم خوب خوب بود تا اینکه اوندیم خونه مادرجون زنگ زدم به مامانم ببینم فردا ساعت چند میشه ولی چون مادرجون خبر نداشت نشد حرف بزنیم و به کوثر گفتم که خبر بده ولی بعد کوثر گفت که مامان راست میگه دلش کنیه دلایل مزخرف بنی اسراییلی برام اورد که نگم براتون واقعا بی مغز تر از اینا ادم ندیدمخدایا خودموتیما ولی مارو سرکار گذاشتی یا چی؟ این چرت و پرتایی که اینا میگن چیه خدایی؟؟
عیچی دیگه حسابی بادم خالی شد اینجا بود که خیلی دلم میخواست بگم زندگی خصوصی من به شما ربطی نداره ولی خیلی جلو خودمو گرفتمو نگفتم که زندگی خصوصی من به شما ربطی نداده من اومدن میگم این پسره از من مذهبی تره مامانم برگشته میگه چرا تو عروسی خواهرش که کنسرت گذاشتن اینا قبول کردنفردا پس فردا میری تو لین خانواده تنها میمونی اونا میرن عروسی تو میمونی نمیتونی بری میگم مادر من من که عاشق عروسیای بزن برقص دارم چی میگی تو اخه ولم کنی من با کله مبرم بعد خواهرم برگشته میگه نه ببین اینا توفیق که تری وایییی خدا اخه من از دست این جماعت چیکار کنم
خب اخه نیست که نییییییست نبیییییست من از کجا ببیارم پسری که از همه جهت اوکی باشه مذهبی ام باشه خانوادشم اهل بزن برقص نباشن خانوادش که میگم یعنی خودشون نسل ایندشون هفت نسل و حداباد قبلشدت ام اهل بزن برقص نباشن تازه خودشم اوپن مایند باشه بعد تو عروسی خودمونم به بزن برقص کوچولو باشه حالا نبودم نبود به جهنم ولی خانوادش دیگه اینجور خشک مذهب نباشن مگه نیشه اخه
خدایا تو شاهد باش من اگه فردا موندم و ترشیدم به خاطر کارای ایناس 
خدایا من مطمئنم اگه معصومین تو الان تو زمین بودن انقدر سخت ننیگرفتن که اینا میگیرن
خدایاااا من دیگه طاقت ندارم به خدا میترسم بهگناه بیافتم میترسم منحرف شم خودت شاهد باش من دوست ندارم که به گناه بیافتم به خدا برام سخته به کی قسم بخورم که بفهمی چقدر سخته سینگلی چقدر سخته که  جلو خودتو بگیری با نامحرمحرف نزنی و شوخی نکنی  
خدایا به خدا دلم داره میترکه 
راه حلالشو که بستی راه حرامشم که ماشالاااا علی برکت اللهبازه  همه ندلشم هست 
الهی قربونت بشم ما ام دل داریم دیگه 
خدایا تا الانم با لطف و عنایت تو بوده که کاری نکردم یعنی کردم ولی خب ت  توبه پذیری خودت میدونی این مدت چقدر جلو خودمو گرفتم  همشم با کمک خودت بوده چقدر راه بوده که میشده برم ولی لطفت شامل حالم شده خداید شکرت  تا الان سایت بالاسرم بوده و هوامو داشتی غلط اضافی نکنم از این به بعدشم میسپرم دست خودت  چون معلوم نیست همه چیرو میسپارم به خودت خدا چون 
توکلم به خودته خودت هوامونو داشته باش 
چقدر ذوق میکردم که فردا کا سالگرد ازدواج امام علی ع و حضرت فاطمه اس ما صحبت میکنیم و به فال تیک گرفته بودم عی نداره خدا من بازم شکرتو میکنم هرچی خیره خودت پیش بیار میسپرم همه چیزو دست خودت 
هرچی که خیرو صلاحمونه هرچیزی که خیر برامون و تو دنیا و اخرت عاقبت به خیر و سعادتمند و موفق و خوشحال و اروم میشیم اونو برامون رقم بزن خوشبختی هر لحظه احساس رضایت از تو و تو از ما 
خدایا من بهت ایمان دارم تو بد بنده هاتو نمیخوای مزدونم بنده ی خوبی نبودم برات ولی تو خدای خوبی هستی 
توکل به خودت میسپارم به خودم پی غمی ندارم و فکر و خیالی نمیکتم خودت درستش کن 
خدایا هرچی خیر از هرجایی هست برما برسان

قدم قدم به موفقیت و بزرگ‌شدن نزدیک میشم

لیست عادت های خوبی که اگر به زندگی اضافه کنیم حالمون رو بهتر میکنه:

همهی کارهام برای تو و برای راضی بودن تو

تو ,خودت ,ولی ,خدا ,اینا ,زنگ ,بزن برقص ,گفت که ,به خدا ,زنگ زدن ,برقص نباشن

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

unorfana آموزش و آنالیز در نرم افزار ماکسول (بر پایه المان محدود) گیلانِ من، املشِ من Sara's game « لبخند خدا » neudarbigblowc contfurtito William's info داستان و حکایت: داستان ها و حکایت های کوتاه elreadhuepret