محل تبلیغات شما
سلام 
باز اومدم بنویسم این دفعه با یه کیسهپراز حرف رو دل مونده اومدم  وحرفامو میخوام بریزم  رو گود 
به خودم قول میدم بچه های بعد از بچه اولم رو هم به همون اندازه که بچه اولمو دوست دارم دوست داشته باشم 
من ادم خوبی نیستم درست 
من هیچ وقت بچه خوبی برای والدینم نبودم چمیدونن شایدم بودم ولی  اونها خواهرمو بیشتر از من دوست داشتن و دارن این چیزیه که خیلیا میدونن 
من از بچگی از این قضیه رنج میبردم و واقعا به معنای واقعی کلمه عذاب میکشیدم ولی الان برام اون قدرا مهم نیست فقط انقدر از رفتار بچگونه و تبعیض واضحشون تعجب میکنم که خدا میدونه از من که گذشت امیدوارم مامانم اون دنیا جواب برای ناخق بودن طرفداریاش داشته باشه 
مثال واضحش امشب بود یه مدت دامادمون رفته دوره و من خواهرم باهمیم و مادر و پدرم شهرستان از پشت تلفن که داشتم با مامی حرف میزدم خواهرم اذیتم میکرد میگم مامان این منو اذیت میکنه میگه تقصیر توعه ت  اذیتش میکنی  اون بزرگتره احترامش واجبه احترامشو نگهدار 
هیچی دیگه نگفتم گفتم باشه خدافظ 
همیشه اینجور بوده از وقتی یادمه طرفداریشو میکردن و اخرشم همه کاسه کوزه ها سر من بدبخت میشکست 
من که حلالشون نمیکنم 
ولی از طرفی از یه طرفم میگم والدینمن باید ببخشمشون اونا نمیفهمن  من باید بزرگواری کنم 
اینجور فکر میکنم که مثلا من قرار بوده بچه پرورشگاهی بشم و لطف خدا شامل حالم شده و منو به این خانواده بخشیده بنابراین باید خدارو شاکر باشم و به از خانوادم تشکر کتم به خاطر اینکه منو بزرگ کردن و برام زحمت کشیدن 
این اتفاقا درسته روحمو خدشه دار کرده ولی عوضش یاد گرفتم رو پای خودم وایستم و مستقل باشم و خیلی دلبسته خانوادم نباشم من خیلی قوی شدم خیلی پوست کلف تر از خواهرمم 
این خیلی نعمت بزرگیه امیدورم خدا عوض این فرق و کم توجهی رو بده بهم 
وآماااااا
من یه ادم کاملا منطقی شدم نه تنها به عشق و ازدواح و عاشقی فکر نمیکنم بلکه حتی دلم ننیخواد مطلب مربطت بخونم یا حتی بهش فکر کنم هر وقت اتفاقی میوفته یا چیزی میبینم که منو یاد ازدواج میندازه بالاقپفاصه ازش فرار میکنم  حس عشق درونم مرده 
من یه ادم بی حسم بی عشق 
هیچ وقت یه آدمو عاشق خودتون نکنید که بعدش بزارید بدون هیچ حرفی برید 
اون قدر شجاعت داشته باشید که مای حرفی که زدید بایستید و مرد و مردونه خداحافظی کنیم یا حداقل رضایت بگیرید و یه جوری دو طرفه تمومش کنید 

من درسته شبا سر نماز شب برا تک تک اونایی که یه زمانی تو زندگیم بودن و دوستامو اشناها دعا میکنم ولی نمیدونم چرا احساس میکنم نمیتونم یکی رو ببخشم اونم کسی بود که باعث شد برای همیشه عشق رو ببوسم و بزارم کنار بله سین  ین بانی و باعثش بود با اصرار اومد و یکهو رفت بدون هیچ حرفی تو سکوت   حتی نرفت موند ولی سکوت کرد یهو ساکت شد یهو سایلنت شد و منو با کلی حس گیج و  سرگردان رها کرد 
من به تودم ظلم کزدم ظلم کردم چون نمیخواستم قلب یه ادمو بشم ولی نمیدونستم قلب خودم میکشنه و روح و احساسم از بین میره و  اون  ادم خیلی بی تفاوت انگار که هیچ اتفاقی نیوفتاده به زندگیش ادامه میده من نمیتونم اون رو ببخشم تا وقتی نتونم عاشق شم دوباره هرز نمیبخشمش

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فوتبال برای همه و تلاش همه برای فوتبال آموزش فن بیان abnenofe camisetas de futbol baratas con alta calidad por internet digital مطالب اینترنتی ستارگان ۹۶ بخش خصوصی chapnofuslo الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم azenbiodeep1985